ما اول شخص جمع نیست …
از من اگر می پرسی ، تو اول شخص همه ی جمع های دنیایی !
.
.
دلم جز هوایت هوایی ندارد
لبم غیر نامت نوایی ندارد
وضو و اذان و نماز و قنوتم
بدون ولایت بهایی ندارد
دلی که نشد خانه ی یاس نرگس
خراب و است و ویران ، صفایی ندارد
بیا تا جوانم بده رخ نشانم
که این زندگانی وفایی ندارد …
.
.
نیامدی که مبادا بمیرم از شادی ؟
بیا که مرگ به از انتظار میباشد …
.
.
اندر آیینه ی دل عکس شهی می طلبم
به حریم حرم دوست رهی می طلبم
روز و شب ناله زنان ، ندبه کنان ، اشک فشان
از خدا دیدن رخسار مهی می طلبم
.
.
فروغ روی یزدان داری ای دوست
صفای باغ رضوان داری ای دوست
تویی یوسف که در هر کوی و برزن
هزاران پیر کنعان داری ای دوست
مرتضی ۰۶۳۱
.
.
منی که مایه ننگم به حد رسوایی
چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی ؟
چو خویش یار تو دیدم چه نیک فهمیدم
عزیز فاطمه مهدی چقدر تنهایی
.
.
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرت
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
آقا بیا که درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
جدید ترین سیستم افزایش بازدید سایت و وبلاگ