حدیث سلسله الذهب، حدیثی است كه از حضرت رضا (ع) به هنگام ورود ایشان به نیشابور نقل شده و عده كثیری آن را برای خود نوشته اند. این حدیث با اختلافات ناچیزی مربوط به شرایط و اوضاع و احوال املاء و استملای آن، در منابع كهنی چون تاریخ نیشابور و توحید صدوق، عیون اخبار الرضا، امالی، شیخ مفید، ربیع الابرار زمخشری، التدوین رافعی، فصول المهمه ابن صباغ مالكی، كشف الغمه اربلی و منابع جدیدتر چون كنزالعمال متقی هندی، بحارالانوار مجلسی نقل شده است. در این جا روایتی كه مرحوم حاج شیخ عباس قمی، از چند روایت بحارالانوار پسندیده و در سفینهالبحار آورده است و برابر با نقل كشف الغمه اربلی در بحارالانوار است، از بحار و سفینه نقل و ترجمه می شود: سرور سعید و امام الدنیا عمادالدین محمد بن ابی سعید بن عبدالكریم وزان در محرم سال 596 ق نقل كرد كه صاحب كتاب تاریخ نیشابور در كتابش آورده كه هنگامی كه علی بن موسی الرضا (ع) در سفری كه در همان سفر به فیض شهادت نایل آمد، به نیشابور رسید، در مهدی بر روی یك استر سفید رنگ مایل به خاكستری نشسته بود و نشستنگاه او از نقره خالص بود. در راه بازار امامان حافظ احادیث نبوی یعنی ابوزرعه و محمد بن اسلم طوسی، رحمهما الله به حضور حضرت راه یافتند و گفتند: ای بزرگوار و بزرگ زاده، ای امام و فرزند ائمه، ای سلاله طاهره رضیه، ای خلاصه زاكیه نبویه، به حق پدران مطهر و نیاكان گرامیت، چهره مباركت را به ما بنما و برای ما از پدران و جدت حدیثی به یادگار نقل كن. استر ایستاد، سایبان كنار رفت و چشمان
جدید ترین سیستم افزایش بازدید سایت و وبلاگ