مردی را میشناسم که غربتش به اندازه غربت همه بشریت سنگین و جانسوز است
آقای بزرگواریست که غم و غصه اش از سالها قبل آغاز شده
از یک گودال خونین
یا شاید قبل تر از آن
از یک تشت خونین
شاید قبل تر
از یک محراب خونین
شاید از یک کوچه تنگ
یک چادر خاکی
دلش تنگ است مولایم
هر روز که میگذرد دل تنگ تر میشود
شمارا به خدا قسم
این شبها دعا کنید
برای خودم هیچ نمیخواهم
برای یک مرد دعا کنید
دعا کنید در تقدیرش امشب ملائک بنویسند:
ظهـــــور...!
هم وطنان عزیز به والله قسم که
اگر بدونیم امام زمان چه قدر مشتاق ماست از خجالت آب میشدیم
اگر بدونیم امام زمان چه اشکایی برای ما میریزه تا هدایت بشیم دیگه رومون نمیشه گناه کنیم
بمیرم برای غریبی یابن الحسن
شرم نمیکنین ای شیعیان مهدی وقتی یابن الحسن کارنامه اعمالتون میبینه
بابا امامون 1400ساله که غریبه کسی سراغشو نمیگیره
تا کی میخواین گناه کنین اون که به ما نیازی نداره ماییم که بدون اون زندگیمون تباه میشه
بیاین فقط یک گناه رو برای تعجیل ظهورش رها کنیم
.
.
.
اَلٓهمَ عجِّل لِولیک الفرج
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی
ما را امید وصلِ تو اینجا نشانده است
ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی
گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی
جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی
مانند طفل گم شده ای گریه می کنم
خیمه نشین، از دل صحرا نیامدی
امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن
قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی
مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم
صاحب عزای مجلس مولا نیامدی
کنج خرابه کودکی آرام زیر لب
با گریه گفت شب شده بابا نیامدی
اللهم عجل لولیک الفرج