همسر سردار شهيد حسن باقری: وقتي اين مرد بزرگ از جبهه به خانه مي آمد آن قدر كار كرده بود كه شده بود يك پوست و استخوان و حتي روزها گرسنگي كشيده بود، جاده ها و بيابانها را براي شناسايي پشت سر گذاشته بود، اما در خانه اثري از اين خستگي بروز نمي داد. مي نشست و به من مي گفت در اين چند روزي كه نبودم چه كار كرده اي، چه كتابي خوانده اي و همان حرفهايي كه يك زن در نهايت به دنبالش هست. من واقعاً احساس خوشبختي مي كردم.
جدید ترین سیستم افزایش بازدید سایت و وبلاگ