السلام علیک ایتها المظلومة الشهیدة
............................
فاطمیه، ناله زهرا میزند
دادِ مظلومی مولا میزند
فاطمیه صورتش نیلی شود
تا رقیه شاهد سیلی شود
فاطمیه شرح دیوار و در است
در مقام صبر، زینبپرور است
............................
در خانهی زهرا همه معراجنشین اند
آنجا که به جز چادر او نیست گلیمی
............................
تحریف دین، فراق پدر، غربت علی
انداخت این سه درد مجسم ز پا تو را
تاول زده است دست شما ، خاک بر سرم
دستاس را به من بده خانم، شما چرا؟
من پهلوی تو هستم و تو چشمهای من
من ضربه میخورم، و تو باقی ماجرا ...
............................
چه فرق میکند ای خلق، روز او با شب؟
که گفتهاند که: «یا روز گریه کن یا شب»
که شب گریسته از دوری پدر تا روز
و روز ، سوخته از غربت علی تا شب
............................
ای قلم بنویس، ای تاریخ در خود ثبت کن ... در میان کوچه، یک تن یاور زهرا (س) نشد...
............................
فدک مساحت رنجی ست یا همان حقی است
که قلب فاطمه بر سایرین دارد
فدک که هیچ، میان بهشت در ملکوت
کنار عرش خدا ، "بانویم" زمین دارد
............................
یک روز میرسم به تماشای مرقدت
با زائران سینهزن دستهدستهات
............................
یا زهرا ؛
عدو چو دید که همرزم تیغ حیدر نیست
برای کشتن مولا تو را بهانه گرفت
............................
با یاد غم تو دل پر از غم گردد
آدم بـه ولایـت تو آدم گـردد
یا فاطمه، گریه در غمت رزق من است
یارب مگذار رزق من کم گردد
............................
فاطمیه که شد؛ سید، پارچهای سردر مغازه اش زد: «به علت شهادت مادرم ، مغازه تعطیل است».
............................
دست من نیست اگر دست به دیوار شدم
من اگر تکیه به زینب بزنم میافتد
............................
من رفتم ازاین خاک، که دریا باشد
مولای همه ، همیشه مولا باشد
در پای علی موی سپیدم دادند
تا باشد از این پیرشدنها باشد
............................
هر که در این درب مقربتر است
گریه کن فاطمهی اطهر است
............................
از آن ز دیدهی ما در حجاب خواهد بود
که چشم را نزند ، آفتاب مدفن او
............................
از بس که بود دست توسل به سمت تو
هرگوشهای زچادر تو رشتهرشته بود
چندی به التماس زمین کردهای نزول
این آخرین مسافرت یک فرشته بود
............................
آب
بخشکد دلت!
باد
پریشان شوی!
خاک
خاک عزا بر سرت!
پیش نگاه شما
مادر خورشید سوخت...
............................
اینجا به ما "حسین حسین" وحی میشود
در بعثتیم و مجلس زهرا "حرا"ی ماست
............................
نیمهشب تابوت را برداشتند
بار غم بر سینهها بگذاشتند
هفت تن دنبال یک پیکر روان
وز پی آن هفت تن، هفت آسمان
ظاهرا تشییع یک پیکر ولی
باطنا تشییع زهرا و علی
............................
پشت آن پنجرههایی که خودت میدانی
چشم من محو ضریحی که نمیدیدم شد
............................
بعد از این ، خورشید میماند غریب
میترواد از لبش أم یجیب
............................
تا که پرسیدم ز منطق: عشق چیست
در جوابم اینچنین گفت و گریست:
لیلی ومجنون همه افسانهاند
عشق تفسیری ز زهرا و علیست
............................
یاس باغ مصطفی بعد از پدر خشکیده شد
از جفای ظالمان، برگ و بر او چیده شد
آنقدر در ماتم بابا ز جان ناله کشید
قوت هر روز و شب زهرا ، سرشک دیده شد
............................
غم دوران من گردد یتیمی
که همپیمان من گردد یتیمی
من از قد کمانت حتم دارم
بلای جان من گردد یتیمی
............................
علی رفتم بقیع اما چه سود
هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوشبویت کجاست؟
هر چه باشد من نمکپروردهام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بیفاطمه بیحاصل است
فاطمه حلال صدها مشکل است
............................
در حریم فاطمیه مرغ دل پر میزند
ناله از مظلومی زهرای اطهر میزند
............................
بریزم اشک غم از دیده بر رخسار ، مادر جان
بنالم در عزایت بادل افکار ، مادر جان
به یاد آرم از آن ساعت که با پهلوی بشکسته
کشیدی ناله در بین در و دیوار ، مادر جان
از آن غصب فدک و ز بردن حیدر سوی مسجد
مرا دیگر نباشد طاقت گفتار ، مادر جان
همنوا با علی (ع) :
الا ای چاه! یارم را گرفتند
گلم، عمرم، بهارم را گرفتند
میان کوچهها با ضرب سیلی
همه دار و ندارم را گرفتند
............................
فاطمیه شعر داغ لاله است
قصه زهرای هجده ساله است
فاطمیه سوخت درب خانهای
شمع را کشتند با پروانهای
فاطمیه سوز دل را ساز کرد
دفتر داغ علی را باز کرد
همنوا با عزادارترین عزادار فاطمیه (عج) :
آقا بیا یاری نما این اشکها را
سخت است بیتو روضههای فاطمیه
این روزها گفتم کمی مثل تو باشم
مشکی به تن کردم برای فاطمیه
............................
دلم از سبزهها سیر است، آقا
تمام باغ دلگیر است، آقا
یکی پهلوی زهرا را شکسته
نمیآیی مگر؟ دیر است آقا
............................
فاطمیه آمد ولی آن همدم و مونس کجاست؟
شمع می پرسد ز پروانه: گل نرگس کجاست؟ا
در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا
تا نپرسند این جماعت: بانی مجلس کجاست؟
.............................
حضرت محمد (ص) : فاطمه پاره تن من است، هر كه او را بیازارد مرا آزرده است، و هر كه او را شاد كند مرا خوشحال نموده است.
..........
کاش از قلبم به قبرش راه داشت
کاش زهرا هم زیارتگاه داشت
..........
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
..........
ايام شهادت اولين شهيد راه ولايت بر شما تسليت باد.
..........
الا اي چاه يارم را گرفتند
گلم، باغم، بهارم را گرفتند
ميان کوچه ها با ضرب سيلي
همه دار و ندارم را گرفتند
..........
یا علی رفتم بقیع اما چه سود!
هر چه گشتم فاطمه آنجا نبود!
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
آن گل صد برگ خوشبویت کجاست؟
..........
از فاطمه اكتفا به نامش نكنيد
نشناخته توصيف مقامش نكنيد
هر كس در او محبت زهرا نيست
علامه اگر هست سلامش نكنيد
..........
اي كاش فدك اين همه اسرار نداشت
اي كاش مدينه در و ديوار نداشت
فرياد دل محسن زهرا اين است
اي كاش در سوخته مسمار نداشت
..........
هر سينه که دوستدار زهراست
آشفته و بي قرار زهراست
گنجينهي هفت آسمانها
در سينهي خون نگار زهراست
از شرح کرامتش همين بس
عالم همه وامدار زهراست
..........
سرفصل کتاب آفرينش زهراست
روح ادب و کمال و بينش زهراست
روزي که گشايند در باغ بهشت
مسؤول گزينش و پذيرش زهراست
.........
گرچه مظلومي مولا سندي معتبر است
اين سند ثابت و امضا شده با ميخ در است
..........
بانو نمييابمت،
اما کنار تو گريه مرسوم است،
مگر ميتوان پهلوي تو بود و
شکسته نبود.
.........
باد پاييزي اگر برگ خزان را ميبرد
مِهر زهرا هم گناه شيعيان را ميبرد
..........
دل از غم فاطمه توان دارد؟ نه
و ز تربتِ او كسی نشان دارد؟ نه
آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاری
جز مهدی صاحب الزمان دارد؟ نه
..........
اینقدر پی قبر منِ مظلومه نگردید
هر جا دلتان میشکند قبر من آنجاست
هر جا که عزا بر من مظلومه گرفتند
ساکت ننشینید، حسین و حسن آنجاست