امام حسن عسکری(ع): شیعیان ما همواره در غم و اندوه خواهند بود تا آنگاه که فرزندم مهدی ظهور کند!
...................
من به آمار زمین مشکوکم! ...
اگر این ارض پر از آدمهاست ...
پس چرا یوسف زهرا تنهاست؟!
..................
این ماهی دلتنگ در این برکه دلگیر
جز دوری آن ماه ندیدست عذابی
*اللهم عجل لولیک الفرج*
.....................
آقای جمعههای غریبی ظهور کن
دهلیزهای شبزده را غرق نور کن
آقا چقدر فاصله، اندوه، انتظار؟
یا بازگرد ، یا دل ما را صبور کن
.......................
ساز گلهای دلم آهنگ توست
حس نکردی یک نفر دلتنگ توست؟
........................
یک لحظه اگر پرده ز رویت بگشودی
زنگِ غمِ دلهای حزین را بزدودی
................
ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی گردد
.................
رو به پایان میرود هشتاد و هشت
این دل سرگشته آسوده نگشت
بیقرارت عصر جمعه ، کو به کو
یابن زهرا یک أنا المهدی بگو
.......................
دعا اگر نکنم من...
دعا اگر نکنی تو...
کشد غمش به درازا...
............................
این همه مدعی و لافزن اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که کنارش باشیم؟
سالها منتظر سیصد و اندی مرد
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم؟
......................
شبهای بیتو، پلک غزل بسته میشود
از لحظههای بیتو دلم خسته میشود
باور نمیکند، دل مغرور و ساکتم
هر لحظه بیشتر به تو وابسته میشود
.........................................
مست عشقم، مست شوقم، مست دوست
مست آن دلبر که عالم مست اوست
..................................
همه گویند به امید ظهورش صلوات
کاش این جمعه بگویند به تبریک حضورش صلوات
.....................
کشتی نساز ای نوح، طوفان نخواهد آمد
بر شورهزار دلها باران نخواهد آمد
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن
آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد
.....................
کم کم دلم از این و از آن سیر میشود
با چشم مهربان تو تسخیر میشود
این خوابها که همسفر هر شب من است
یک روز مو به مو همه تعبیر میشود
فرصت گذشت وقت زیادی نمانده است
تعجیل کن عزیز دلم دیر میشود
....................
هر شب که انتظار فرج میبرم به روز
شرمندهام که بی تو نفس میکشم هنوز
.....................
الا ظهور تو ، عید تمام منتظران
بیا که بی تو بود تلخ کام منتظران
.....................
اگر آن گل بتنهایی نماید جلوه در گلشن
شود بر مدعی روشن که از یک گل بهار آید
........................................
رفتی کلاس اول این جمله را عوض کن
آن مرد تا نیاید باران نخواهد آمد
........................................
ای جمالت بهشت جان، مهدی
روی از ما نکن نهان، مهدی
ما به عشق تو زندهایم مولا
یاد تو، عمر جاودان مهدی
......................................
امام صادق (ع) : در هر شب و روزت منتظر ظهور صاحبت باش.
......................................
امان از هجر بیپایان مهدی
غروب جمعه و هجران مهدی
تمام غصههای عصر جمعه
خلاصه میشود در جان مهدی
امان از آن زمانی که بیفتد
به روی نامهام چشمان مهدی
......................................
ای آفتاب حسن! برون آ دمی ز ابر
کان چهره مشعشع تابانم آرزوست
........................................
امام کاظم (ع) : مهدی بر اثر تهجد و شب زنده داری رنگش به زردی متمایل است.
......................................
اگر آن گل بتنهایی نماید جلوه در گلشن
شود بر مدعی روشن که از یک گل بهار آید
........................................
بر سینه بیتاب شده تاب نیامد
ظلمت همه جا پر شده مهتاب نیامد
..........................
ای چشمه نور ، انشعاباتت کو ؟
ای خانهات آباد ، خراباتت کو ؟
در شهر نشانهای ز تبلیغ تو نیست
ای عشق! ستاد ....ت کو ؟
....................
غیر از دلت، دلم به دلی دل نمیدهد
چشمم به جز به چشم تو چشمانتظار نیست
....................
عصری است غریب و آسمان دلگیر است
افسوس برای دل سپردن دیر است
هر بار بهانهای گرفتیم و گذشت
عیب ازمن و توست، عشق بیتقصیر است
............................
ای ماه برآ که راه را گم کردیم
حتی سر چشمه هم تیمم کردیم
ای وای قرار بود آدم باشیم
اما سر راه ، میل گندم کردیم
....................
اگر به ديدن يوسف بريده شد انگشت
جمال يوسف زهرا هزار يوسف کشت
.....................
گفتم که خدا مرا مرادي بفرست
توفان زدهام مرا نجاتي بفرست
فرمود که با زمزمه يا مهدي
نذر گل نرگس صلواتي بفرست
.....................
در انتظار باران نيست آنکه بذري نکاشته
.....................
زهي خجسته زماني که يار باز آيد
به کام غمزدگان غمگسار باز آيد
اگر فداي امام زمان نخواهد شد
ز سر چه گويم و سر، خود چه کار باز آيد
.....................
ويرانه نه آنست که جمشيد بنا کرد
ويرانه نه آنست که فرهاد فرو ريخت
ويرانه دل ماست که هر جمعه به يادت
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ريخت
.....................
يازده پله زمين رفت به سمت ملکوت
يک قدم مانده، زمين شوق شکفتن دارد
.....................
شايد آن روز که سهراب نوشت:
"تا شقايق هست زندگي بايد کرد"
خبري از دل پر درد گل ياس نداشت
بايد اينگونه نوشت:
هر گلي هم باشد، چه شقايق چه گل پيچک و ياس
زندگي بي مهدي
زندگي با غمهاست
.....................
اگر با آمدن "آفتاب" از "خواب" بيدار شويم نمازمان قضاست...
.....................
اي مدنيبرقع و مکي نقاب
سايهنشين، چند بود آفتاب
منتظران را بهلب آمد نفس
اي ز تو فرياد به فرياد رس
.....................
عصر يك جمعه دلگير،
دلم گفت: بگويم، بنويسم
كه چرا عشق به انسان نرسيدست،
چرا آب به انسان نرسيدست،
و هنوزم كه هنوز است، غم عشق به پايان نرسيدست
بگو حافظ دلخسته ز شيراز بيايد،
بنويسد كه هنوزم كه هنوز است،
چرا يوسف گمگشته به كنعان نرسيدست و
چرا كلبه احزان به گلستان نرسيدست
عصر اين جمعه دلگير،
وجود تو كنار دل هر بيدل آشفته شود حس
كجايي گل نرگس؟
............
كاش بودي تا دلم تنها نبود
تا اسير غصه فردا نبود
كاش بودي تا فقط باور كني
بي تو هرگز زندگي زيبا نبود
............
ما معتقديم عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم كسي تبر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آيه نور
سوگند به زخمهاي سرشار غرور
آخر، شب سرد ما سحر ميگردد
مهدي به ميان شيعه بر ميگردد
............
براي آمدنت انتظار كافي نيست
دعا و اشك و دل بيقرار كافي نيست
خودت دعا بكن اي نازنين كه بر گردي
دعاي اين همه شبزندهدار كافي نيست
............
سؤالي ساده دارم از حضورت
من آيا زندهام وقت ظهورت؟
اگر تو آمدي، من رفته بودم
اسير سال و ماه و هفته بودم
دعايم كن دوباره جان بگيرم
بيايم در حضور تو بميرم
............
آتش دوست اگر در دل ما خانه نداشت
عمر بيحاصل ما اين همه افسانه نداشت
............
من به چشم شيعيانم، جلوه الله و نورم
من ميان دوستانام، گرچه پندارند دورم
ملك هستي، بحر مواجي بود از شوق و شورم
دوستان، آماده، نزديك است ايام ظهورم
............
قطعه گمشدهاي از پر پرواز كم است
يازده بار شمرديم و يكي باز كم است
اين همه آب كه جاري است نه اقيانوس است
عرق شرم زمين است كه سرباز كم است
............
SMS هاي انتظار و مهدويت (5)
خستگان عشق را ايام درمان خواهد آمد
منجي عالم، پناه بيپناهان خواهد آمد
غم مخور اي فاطمه! اي بانوي پهلو شكسته!
مهديات با شيشهي دارو و درمان خواهد آمد
......................
دلمردهايم بدون تو اما مسيح من
يك جمعه هم زيارت اهل قبور كن
....................
1099 سال است كسي منتظر 313 مرد است. مرد شدن چقدر زمان ميخواهد ... !
....................
هجر تو ز درد و داغ ، دلگیرم کرد
اندوه غم زمان زمینگیرم کرد
گفتند که جمعه میرسی از کعبه
این رفتن جمعه جمعهها پیرم کرد
....................
باز به انتظار تو جمعه غروب ميشود
اگر بيايي از سفر، آه چه خوب ميشود