برخی از مخالفان حجاب و به خصوص اجباری بودن آن، واجب نبودن حجاب بر کنیز را گواهی بر این نکته میگیرند که هدف از فرمان حجاب رعایت امنیت جنسی جامعه نبوده، چرا که کنیزان نیز، حتی گاهی بیش از زنان آزاد عرب، دارای جذابیت جنسی بودند.
گروه دیگری از مخالفان حجاب که به کارکرد جنسیتی آن معتقدند، ادعا میکنند که «حجاب زنان را تبدیل به یک شئ» و بلکه یک «شی جنسی» میکند. آنان در بهترین حالت حجاب را یک پارادوکس میدانند که «حتی اگر هدف از حجاب حفاظت از زنان تعریف شده باشد، قانون شرعی شیعیان به نام متعه همان حفاظت را براحتی از سر راه بر میدارد... چرا که ازدواجی ۱۰ دقیقهای با فاحشگی هیچ تفاوتی ندارد.»[و در بدترین حالت حجاب را ابزاری برای سرکوب زنان میدانند. از دید آنان:
حجاب صرفاً زن را نوعی وسیلهٔ هیجانآور معرفی میکند، و مرد را موجودی میداند که ذاتاً توانایی کنترل شهوات خویش را ندارد، و لذا از احساس وظیفه نسبت به کنترل شهوت خود معافش میکند. در واقع زنان باید جور ناتوانی کنترل شهوت مردان را بکِشند، و لذا حجاب قانونی از جانب مردان برای مردان است.
به گفته مخالفان حجاب: از دیدگاه فلسفهٔ حجاب، زن سرچشمهٔ تهییج شهوتهای جنسی مردان است[چراکه اسلام تمام یا اکثر بدن زن را عورت میداند، و لذا باید پوشیده شود.
مخالفین حجاب اذعان میدارند که حجاب حتی در برخی مواقع میتواند باعث افزایش تنشهای جنسی شود چنانکه در سینمای هند از حجاب بعنوان نوعی وسیله برای تهییج جنس مخالف استفاده میشود.