امام حسین پس از شهادت امام حسن (علیهالسلام)، با وجود افرادی که به سن از وی بزرگتر بودند، شریفترین فرد از خاندان هاشم به شمار میرفت که از احترام خاص ابن عباس به وی سخن گفته است و در امور خویش با او مشورت میکردند و نظر او را بر رأی دیگران ترجیح میدادند..
← امامت در دوران خلافت معاویه
پس از وفات امام حسن (علیهالسلام)، مردم کوفه برای قیام برضد معاویه به امام حسین (علیهالسلام) نامه نوشتند، اما امام ضمن آنکه مشروعیت حکومت معاویه بر مسلمانان را رد کرد و بر جهاد باظالمان تأکید نمود، از قیام دوری گزید و آن را به پس از مرگ معاویه موکول کرد. معاویه نیز از قیام امام بیم داشت و پس از شهادت امام حسن از امام خواست که از قیام بپرهیزد و امام پایبندی خود را به عهدنامه صلح به وی یادآوری کرد. معاویه نیز به تعهد مالی سالیانه خود ادامه داد.
معاویه خود بهخوبی از میزان نفوذ امام حسین (علیهالسلام) در مدینه آگاه بود، چنانکه به فردی از قریش گفته بود هرگاه حلقهای از جمعیت در مسجدالنبی دیدی که سخن هزلی در آن نیست، آن حلقه حسین است. زمانی که معاویه برای یزید بیعت میگرفت، امام از معدود کسانی بود که بیعت با یزید را نپذیرفت و در خطابهای قاطع معاویه را محکوم کرد و، برخلاف دیگر افراد بنی هاشم، هدیه معاویه را نیز قبول نکرد. معاویه نیز، با توجه به جایگاه امام، به یزید توصیه کرده بود که با امام مدارا کند و در صدد بیعت گرفتن از امام نباشد.
← در زمان حیات پیامبر
ابن سعد امام حسین (علیهالسلام) را در زمره واپسین طبقه (طبقه پنجم) از اصحاب رسول خدا صلیاللّهعلیهوآلهوسلم ــکه به هنگام وفات آن حضرت خردسال بودند و در هیچ جنگی او را همراهی نکردندــ یاد کرده است. قریب به هفت سال از زندگانی امام در زمان حیات پیامبر گذشت. پیامبر او و برادرش را بسیار گرامی میداشت، چنانکه آن دو را بر سینه خود مینشاند و در همان حال با مردم سخن میگفت و گاهی آن دو را بر دوش خود مینهاد، بنا به نقلی، روزی پیامبر بر بالای منبر سخنرانی میکرد و چون آن دو را دید از منبر پایین آمد و ایشان را در آغوش گرفت. اما مهمترین رخداد دوران کودکی امام، شرکت در مباهله و معرفی او و برادرش به عنوان مصداق «ابناءَنا» بود.
← در زمان عمر بن خطاب
بنا به گزارشی، امام حسین (علیهالسلام) در کودکی به خلیفه دوم، که بر منبر پیامبر نشسته بود، اعتراض کرد و خلیفه نیز خطبه خود را نیمهکاره رها کرد و از منبر به زیر آمد. همچنین روایت شده است که خلیفه دوم سهم بیتالمال امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) را، به سبب قرابت آنان با رسول خدا، همانند سهم حضرت علی (علیهالسلام) و اهل بدر قرار داده بود. در برخی منابع تاریخی از حضور امام حسین (علیهالسلام) به اتفاق برادرش در فتح طبرستان به سال ۲۹ هجری یاد شده است.
← در زمان عثمان
امام حسین (علیهالسلام) در دهم محرّمِ (روز عاشورا ) سال ۶۱ هجری در سرزمین نینوا ( کربلا ) در عراق به شهادت رسید.
روز شهادت امام را جمعه، شنبه، یکشنبه و دوشنبه گزارش کرده و در این میان روز جمعه را قول صحیح و مشهور شمردهاند. ابوالفرج اصفهانی قول شهادت امام در روز دوشنبه را قولی شایع میان مردم دانسته و آن را از نظر محاسبات تقویمی مردود شمرده است.
سن امام را به هنگام شهادت ۵۶ سال و پنج ماه، و ۵۸ سال ذکر کردهاند.
در اینکه زادگاه امام حسین (علیهالسلام) مدینه است، اختلافی نیست. سال تولد او را نیز سال سوم، چهارم، پنجم و ششم هجری ذکر کردهاند. روز ولادت وی، بنابر قول مشهور، سوم شعبان بوده است، اما برخی، زادروز امام را آخر ربیعالاول، پنجم ماه شعبان [ یا یکی از نخستین شبهای ماه شعبان نوشتهاند. بنابه روایتی، امام در غروب پنجشنبه متولد شد. [ فاصله تولد امام حسین و امام حسن را شش ماه و ده روز، ده ماه و بیست و دو روز و یک سال و ده ماه گزارش کردهاند.
پس از تولد، پیامبر همان آدابی را برای او به جا آورد که درباره حسن بن علی انجام داده بود، مانند گفتن اذان و اقامه در گوش نوزاد و عقیقه کردن. به نوشته ابن سعد، طبقات الکبری، امّ فضل (همسر عباس بن عبدالمطلب )، به امر پیامبر، دایگی امام را برعهده گرفت و بدین ترتیب امام برادر رضاعی قُثم بن عباس، که او نیز شیرخواره بود، گردید. اما کلینی روایاتی نقل کرده است که بنابر آنها امام حسین (علیهالسلام) از هیچ زنی، حتی مادرش فاطمه زهرا علیهاالسلام، شیر نخورد.
کنیه امام حسین در تمام منابع ابوعبداللّه ذکر شده، اما خصیبی کنیهاش را نزد خاصه ابوعلی دانسته است. به امام حسین (علیهالسلام) القاب فراوانی نسبت داده شده که بسیاری از آنها با القاب برادرش، امام حسن (علیهالسلام)، مشترک است. از القاب خاص امام، زکی، طیب، وفیّ، سید، مبارک، نافع، الدلیل علی ذاتاللّه، رشید، و التابع لمرضاةاللّه بوده است. ابن طلحه شافعی لقب زکی را مشهورتر از دیگر القاب و لقب سید شباب أهلالجنه را مهمترین آنها دانسته است. در پارهای از احادیث امامان شیعه نیز امام حسین (علیهالسلام) با لقب شهید یا سیدالشهداء خوانده شده است. در برخی متون ادبی و تاریخیِ متعلق به سدههای چهارم به بعد برای امام حسین لقب امیرالمؤمنین نیز یاد شده است، که با توجه به اینکه آن حضرت هیچگاه خلافت ظاهری نیافت، در خور توجه است.
حسین بن علی، امام سوم از امامان دوازده گانه شیعه امامیه و یکی از چهارده معصوم میباشد. به اتفاق همه منابع، نام و نسب او حسین بن علی بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم است. جد مادریاش پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلم)، پدرش امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) و مادرش فاطمه (سلاماللّه علیها) دختر رسول خداست.
یامبر او را به نام پسر دوم هارون، شَبیر، حسین نامید. بنابر برخی روایات، امام علی دوست داشت که او را حرب بنامد، اما در نامگذاری بر پیامبر پیشی نگرفت. بنابر روایات دیگر، نخست امام به نام عمویش، جعفر طیار ــکه در آن زمان هنوز در حبشه بودــ جعفر نامیده شده بود، اما پیامبر نام او را به حسین تغییر داد. اما بنابر روایات شیعی، پیامبر بدواً و پیش از آنکه نامی برای او انتخاب شود نام حسین را به امر خدا بر آن حضرت نهاد. در برخی روایات تأکید شده است که نامهای حسن و حسین از اسامی بهشتی بوده و پیش از اسلام سابقه نداشتهاند.
ولادت
در روز سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت (1) دومين فرزند برومند حضرت على وفاطمه , كه درود خدا بر ايشان باد, در خانه وحى و ولايت چشم به جهان گشود. چون خبر ولادتش به پيامبر گرامى اسلام (ص ) رسيد, به خانه حضرت على (ع ) و فاطمه (س ) آمد و اسما (2) را فرمود تا كودك را بياورد.اسما او را در پارچه اى سپيد پيچيد و خدمت رسول اكرم (ص ) برد, آن گرامى به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت.(3)
به روزهاى اول يا هفتمين روز ولادت با سعادتش , امين وحى الهى , جبرئيل فرود آمد و گفت : سلام خداوند بر تو باد اى رسول خدا, اين نوزاد را به نام پسر كوچك هارون (شبير) (4) كه به عربى (حسين ) خوانده مي شود نام بگذار.(5)چون على براى تو به سان هارون براى موسى بن عمران است , جز آن كه تو خاتم پيغمبران هستى .و به اين ترتيب نام پرعظمت حسين از جانب پروردگار, براى دومين فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد.
به روز هفتم ولادتش , فاطمه زهرا كه سلام خداوند بر او باد, گوسفندى را براى فرزندش به عنوان عقيقه (6) كشت , و سر آن حضرت را تراشيد و هم وزن موى سر او نقره صدقه داد. (7)
حسين (ع ) و پيامبر (ص )
از ولادت حسين بن على (ع ) كه در سال چهارم هجرت بود تا رحلت رسول الله (ص ) كه شش سال و چند ماه بعد اتفاق افتاد, مردم از اظهار محبت و لطفى كه پيامبر راستين اسلام (ص ) درباره حسين (ع ) ابراز ميداشت , به بزرگوارى و مقام شامخ پيشواى سوم آگاه شدند.
سلمان فارسى مي گويد: ديدم كه رسول خدا (ص ) حسين (ع ) را بر زانوى خويش نهاده او را مي بوسيد و مي فرمود: تو بزرگوار و پسر بزرگوار و پدر بزرگوارانى , تو امام و پسر امام و پدر امامان هستى , تو حجت خدا و پسر حجت خدا و پدر حجتهاى خدايى كه نُه نفرند و خاتم ايشان ,قائم ايشان (امام زمان عج ) مي باشد. (8)
انس بن مالك روايت مي كند: وقتى از پيامبر پرسيدند كدام يك از اهل بيت خود را بيشتر دوست مي دارى , فرمود: حسن و حسين را, (9) بارها رسول گرامى حسن (ع ) و حسين (ع ) را به سينه مي فشرد وآنان را مي بوييد و مي بوسيد. (10)
ابوهريره كه از مزدوران معاويه و از دشمنان خاندان امامت است , در عين حال اعتراف مي كند كه : رسول اكرم را ديدم كه حسن و حسين را بر شانه هاى خويش نشانده بود و به سوى مامي آمد, وقتى به ما رسيد فرمود هر كس اين دو فرزندم را دوست بدارد مرا دوست داشته , و هر كه با آنان دشمنى ورزد با من دشمنى نموده است.(11)عاليترين, صميميترين و گوياترين رابطه معنوى و ملكوتى بين پيامبر و حسين را ميتوان در اين جمله رسول گرامى اسلام(ص )خواند كه فرمود:حسين از من و من ازحسينم (12)
تعداد صفحات : 2