محمد در دوران نوجوانی در جنگهای فجار شرکت کرد؛ اگرچه گزارشها در جزئیات چگونگی شرکت او اختلاف نظر دارند. بنابر نقل قولی منسوب به محمد، او بعدها و پس از ظهور اسلام، اعلام کرد که از شرکت در این جنگها، که در ماه حرام رخ داده بود، پشیمان نیست. سن او در هنگام بروز این جنگها (که چندین سال طول کشید) ۱۴ تا ۲۸ سال بودهاست.
تامین امنیت افراد در عربستان، معمولا توسط عشیره و قبیله افراد صورت میگرفت. لذا با پایان جنگ، مکه برای افراد فاقد خانواده و قبیله، ناامن شد. بنابراین گروهی از جوانان قبایل دهگانه مکه درصدد برآمدند تا با ایجاد یک گروه از پاسبانهای داوطلب، اجازه ندهند حق ستم دیدگان توسط ستمکاران پایمال شود. نام این نیروی داوطلب «حلفالفصول» بود و محمد از موسسان آن به شمار میرفت. محمد بعدها نیز همواره به این موضوع که در جوانی در چنین نیرویی عضویت داشته، افتخار میکرد.
محمد، گاه در حل اختلاف میان بزرگان شهر مداخله میکرد و راهکارهای عملی جهت حلوفصل اختلافات ارائه میکردهاست. از سویی امانتداری و وفاداری نیز، از صفات برجسته محمد پیش از اسلام بودهاست. تا جایی که گاه او را «محمد امین» میخواندند. محمد که مدتها بود دیگر سرمایهای برای بازرگانی نداشت، از سوی برخی سرمایهداران مکه، از جمله خدیجه، استخدام شد تا بهنیابت از آنان به بازرگانی بپردازد. ارتباط کاری و تجاری محمد ۲۵ ساله و خدیجه که زنی بیوه و صاحب دو فرزند بود، به ازدواج انجامید و محمد از این وصلت دارای دو پسر (که در کودکی درگذشتند) و چهار دختر شد که بر اساس تمامی گزارشها ازدواج موفقی بود.